جدول جو
جدول جو

معنی دنگ کوب - جستجوی لغت در جدول جو

دنگ کوب
کسی که در دستگاه شالی کوبی کار می کند و شلتوک می کوبد، دنگی
تصویری از دنگ کوب
تصویر دنگ کوب
فرهنگ فارسی عمید
دنگ کوب
(سِ)
دنگ کوبنده. دنگی. کسی است که مزد گیرد و به دنگ شلتوک را از پوست برآرد تا برنج را سفید کند، و در لهجۀ شوشتری آن را دنکو گویند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). شخصی که برنج را از پوست جدا کند. (برهان) (ناظم الاطباء). کسی که در دنگ کار کند و شلتوک کوبد. رجوع به دنکو شود
لغت نامه دهخدا
دنگ کوب
کسی که در دنگ کار کند و شلتوک کوبد
تصویری از دنگ کوب
تصویر دنگ کوب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
کوبش دو کف دست بهم. ضرب دو کف دست بهم. بهم کوبیدگی دو کف دست، ضربت دست:
گر باد خیزد ای عجب از دست کوفتن
از دست کوب خصم مرا باد سرد خاست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ اَ)
آنکه لنت کوبد
لغت نامه دهخدا
تصویری از لنت کوب
تصویر لنت کوب
آنکه لنت کوبد
فرهنگ لغت هوشیار
مزاحم، زاید
فرهنگ گویش مازندرانی
کپه ی سنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی که برای جلوگیری از نشت باران بر پشت بام های گلی کوبند
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب آسیاب پایی
فرهنگ گویش مازندرانی
از طوایف و تیره های ساکن در کتول
فرهنگ گویش مازندرانی